Wikipedia

نتایج جستجو

۱۴۰۴ شهریور ۶, پنجشنبه

کورشِ تاریخی قسمت نهم

 


کورشِ تاریخی قسمت نهم




از دوست گرامی خود با نام وام گرفته شده «همنشین بهار» نوشتاری با عنوان «کورشِ تاریخی با توهّماتِ ما، از بُنیاد متفاوت است» را دریافت کردم.

نوشته ایشان بدون هیچگونه دستکاری نعل به نعل و جزء به جزء آورده شده است.

تنها موردی را که میتوان به آن اشاره داشت آن است که نوشته ایشان برای انتشار در "وبلاگ" تنظیم گردید. لذا؛ صفحه‌بندی با نسخه اصلی متفاوت است.

کامکار 2025 م.



· همنشین بهار:

· کورشِ تاریخی با توهّماتِ ما، از بُنیاد متفاوت است

· قسمت نهم

 

تاریخچه ترجمه متن استوانه کورش

پس از کشف لوح استوانه‌ای کورش و انتقال آن به موزهٔ بریتانیا، «تئوفیلوس پینچز»  Theophilus Pinches در سال ۱۸۸۰ میلادی نخستین نسخه‌برداری از آن را انجام داد. او بود که گفت بخش نخست گِل‌نوشته (سطر ۱–۱۹) گزارش کاهنان بابلی، و بخش دوم (سطر ۲۰ به بعد) بیان خود کورش ‌است. همان سال «هنری راولینسون» Henry Rawlinson برای اولین‌بار متن استوانهٔ کورش را به زبان انگلیسی ترجمه کرد و در نشریهٔ انجمن سلطنت آسیایی منتشر نمود.

ده سال بعد، «ابرهارد شراد» Eberhard Schrader نیز ترجمه‌ای از این استوانه را انجام داد. در اوایل سدهٔ بیستم میلادی، «فرانتس هاینریش وایسباخ» Franz Heinrich Weißbach  حرف‌نویسی و ترجمهٔ آن را در سال ۱۹۱۱ میلادی، به‌همراه دیگر نوشته‌های شاهان هخامنشی به‌چاپ رسانید. پس از وی نیز کسان دیگری همچون «لئو اوپنهایم»  Leo Oppenheim، «ویلهلم آیلرز» Wilhelm Eilers و «هانشپتر شاودیگ»  Hanspeter Schaudig به برگردان استوانه دست یازیدند. سال ۱۹۷۵ «پاول ریچارد برگر»، سطر ۳۶ آن را خواند. تا آن زمان به‌دلیل آسیب‌دیدگی، متن خوانده نشده بود. آخرین ترجمه‌ها از استوانهٔ کورش را «میکالووسکی» Michalowski و «ایروینگ فینکل»  Irving L. Finkel   انجام داده‌اند. (ترجمه ایروینگ فینکل را در مقاله مربوط به این بحث گذاشته‌ام).

...

نخستین ترجمه فارسی از استوانه کورش را حسن مشیرالدوله پیرنیا انجام داده‌است. این ترجمه که در جلد دوم کتاب «ایران باستان» آمده، با این‌که از واژه‌های قاجاری استفاده شده، روان است. برگردان عبدالمجید ارفعی، محمدجواد مشکور و شاهرخ رزمجو، و...هم در دست است. به گِل‌نوشته مزبور دیگران نیز، از جمله رضا مرادی غیاث آبادی، حسین بادامچی، ژوزوف ملیک هوسپیان، پارسا دانشمند، هایده ترابی، ضیا صدر الاشرافی، شهرام آرین، پرویز رجبی و... توجه داشته‌اند.

با بررسی دو قطعه ناشناخته در مجموعه موزه بریتانیا، همچنین عکس‌ها و نامه‌های شخصی هرمزد رسام (کاشف استوانه) درباره این لوح در بابل، و نیز نامه‌های شخصی هنری رالینسون (نخستین کسی که موفق به خواندن کتیبه بیستون شد) ـ اکنون، ترجمه دقیق‌تری از متن استوانه کورش دراختیار داریم. به گفته دکتر شاهرخ رزمجو، با استفاده از دو قطعه مزبور، تا حدودی جای خالی برخی سطرهای شکسته شده، پُر شده‌است.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

مضمون منشور کورش

پیش از برگردان فارسی متن استوانه از خوانش‌‌های معتبر، ببینیم مضمون آن چیست. همانطور که پیش‌تر اشاره شد، بخش نخست از زبان کاهنانی است که کورش را عَلَم کردند و در آن نبونعید (شاه بابل) به‌دلیل بی‌احترامی به مردوک، سرزنش می‌شود.

...

مردوک خدای خدایان، پادشاه همه‌ی آسمانها و زمین، سرزمین‌های دشمنانش را تسخیر می‌کند و با دانایی گسترده‌اش، جهان را زیر نظر دارد. زمانی‌که نبونعید فرومایه به سروری سرزمین بابل گمارده شد برای اور Ur / Uru (شهری باستانی در جنوب میانرودان) و جاهای دیگر، بُت‌های‌ساختگی فرستاد و هر روز یاوه‌سرایی کرد و در آیین‌ها دست بُرد و ترس از مردوک - خدای خدایان را پایان داد. [او را به هیچ گرفت]. نبونعید، بردن نذورات را به پرستشگاه‌ها برانداخت. او همچنین در آیین‌ها به گونه‌هایی ناروا دست برد. غم و اندوه را در شهرهای مقدس براکند و پرستش مردوک را از دل خویش شُست. نبونعید به بابل بدی کرد و مردمان را به نابودی کشاند. [در پیامد این اوضاع]، مردوک از شِکوه‌یِ بابلیان خشمگین شد و دلش به رحم آمد و برای مردم سرزمین سومر و آکّد، شاهی دادگر جستجو کرد و او کورش، شاه شهر انشان Anšan  [یکی از مراکز سیاسی دولت عیلام] بود. مردوک همه سپاهیان ماد را در برابر او به کرنش درآورد و عامه‌ی مردم را به کورش سپرد و به کارهای نیکش به شادی نگریست. سپس وی را فرمان داد تا به سوی بابل برود و خود، همچون دوست و همراهی در کنارش گام برداشت (پشت او را گرفت). سپاهیان گستردهِ کورش که شمارشان همچون آب یک رودخانه شمردنی نبود، پوشیده در جنگ افزارها در کنارش روان بودند. مردوک که یاری‌اش به مردگان زندگی می‌بخشد همه را از سختی و دشواری رهانید و نبونعید سرکش، شاهی که ترس را کنار گذاشته و مردوک را به حساب نیاورده بود، به کورش سپرد. پس از آن، سومر و اَکّد و همه بزرگان و فرمانداران در برابر کورش کرنش کردند و بر پاهایش بوسه زدند و از پادشاهی او شادمان گشتند.

ـــــــــــــــ

بخش دوم استوانه مزبور، معرفی کورش و چگونگی فتح بابل از زبان فاتح آن است.

...

منم کورش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه نیرومند، شاه بابل، شاه سومر و اَکُد، شاه چهار گوشه‌ی جهان. پسر کمبوجیه، شاه بزرگ، شاه شهر انشان. از تخمه‌ی پادشاهی‌ای جاودانه، آن که پادشاهیش را مردوک دوست ‌دارد و از بهر شادی دل خویش پادشاهی او را خواهان است. من با آشتی به بابل آمدم و در کاخ شاهی، جشن و شادمانی برپا کردم. این را مردوک، سرور بزرگ، که بابل را دوست دارد به من بخشید و من هم در پی نیایش او بودم. سپاهیان گسترده‌ام با آرامش درون بابل گام بر‌می‌داشتند. من نگذاشتم کسی در همه‌ی سومر و اَکّد هراس‌آفرین باشد. در پی امنیت بابل و معابد مقدسش بودم. خستگی‌هایشان را تسکین دادم و از بندها رهایشان کردم و مردوک، سرور بزرگ، از رفتار نیکم شادمان گشت و به من برکتی نیکو ارزانی داشت. همه‌ی شاهان سرزمین آمورو که در چادرها زندگی می‌کنند، باج سنگین‌شان را به بابل آوردند و بر پاهایم بوسه زدند. بگذار آنان سهمیه‌رسان نیایشگاه‌هایمان باشند تا روزگاران دراز. من همه‌ی سرزمین‌ها را در صلح قرار دادم. معابد مقدس را که از دیرباز محراب‌هایشان ویران شده بود به شکل نخست درآوردم. خدایان سرزمین سومر و اَکّد را که نبونعید به بابل آورده بود، به فرمان مردوک، سرور بزرگ، به سلامت به محل اصلی‌شان بر گرداندم.

کورش، شاهی است که [برخلاف نبونعید] سرور بزرگ مردوک را ارج می‌نهد و ترس (و حرمت] او را نگه‌می‌دارد. آخر سر، کورش فرمان بازسازی دیوارهای تدافعی شهر بابل را ذکر نموده و می‌گوید که او در طول کار بازسازی، کتیبه‌ای از آشور بانیپال (شاه آشوری) را ملاحظه می‌کند....

ادامه دارد

 ·       این بحث بیش از ۱۴ قسمت است.

http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=701





ادامه دارد...

کامکار سوئد 2025/08/28


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

کورشِ تاریخی قسمت چهاردهم

  کورشِ تاریخی قسمت چهاردهم از دوست گرامی خود با نام وام گرفته شده «همنشین بهار» نوشتاری با عنوان « کورشِ تاریخی با توهّماتِ ما، از بُنیاد م...