چرا ناسزاگویی به اعراب، مُد روز شده است؟
پیش از هرچیز توجه خوانندگان را به یک نکته مهم جلب میکنم. این نکته مهم در کلیه نوشته «وبلاگ» بکار گرفته شده است. برای آن که از ازدیاد پانویسهای طولانی و موضوعاتی که باید در مورد آنها توضیح جانبی داد ازجمله:
نامها و مکانها، اصطلاحات متدوال ... و
بسیار دیگر، جلوگیری شود؛ نکته مورد نظر:
پیش از هرچیز توجه خوانندگان را
به یک نکته مهم جلب میکنم. این نکته مهم در کلیه نوشته «وبلاگ» بکار گرفته
شده است. برای آن که از ازدیاد پانویسهای طولانی و موضوعاتی که باید در مورد
آنها توضیح جانبی داد ازجمله:
نامها و مکانها، اصطلاحات متدوال ... و
بسیار دیگر، جلوگیری شود؛ نکته مورد نظر:
با رنگ متفاوت از زمینه اصل، و
با حروف کژ، و در پارهای از مواقع،
با خط زیرین مشخص شده است.
خواننده درصورت
تمایل به آگاهی بیشتر میتواند بر روی واژه،
اصطلاح، نام و یا ... "کلیک" کند تا به «ویکی پدیا» رفته و بر آگاهی خود کمی بیافزاید.
مثلاً اگر شما بر روی نام سلطان محمود
غزنوی که به صورت "سلطان محمود غزنوی" نوشته شده است، "کلیک" کنید، صفحه مورد دلخواه شما باز خواهد شد.
*******
این دشنام گوییها و ناسزا پراکنیهای ایرانیان بهاعراب، در شبکههای مجازی را چگونه میتوان تعبیر کرد و علت آن؛ چه میتواند باشد؟
پاسخ دادن بدین پرسش بسیار پیچیده و مشکل؛ و در این محیط
تنگ و محدود وبلاگ امکان پذیر نیست. ولی اما که، کوشش شده است تا آنجا که ممکن است
از پارهای مبهمات پرده برگرفته شود.
صدها سال پیش در زمان پادشاهیی پادشاهی،
آهنگری بود که در شمال خراسان زندگی میکرد. او بجز آهن و آتش و کوره آهنگری
و مخالفت با حاکم وقت به کاری دیگر مشغول نبود!
از صبح خروس خوان تا بوق شب، کار او
ساخت شمشیر، قمه و چاقو بود. تا ادوات رزمی را در اختیار مخالفان حاکم قرار دهد.
والی شهر مربوطه (همان شهر بلخ خودمان را میگویم!) در پی چاره اندیشی، نامهای برای سلطان فرستاد تا برای این مشکل از پایتخت کسب تکلیف کند.
آن زمان پست پیشتاز را، سه کبوتر
نامه بر تشکیل می داد. در صورتی که دو تا از کبوترها
در بین راه طعمه شکارچیها می شدند یا آدرس اداره پست مرکز را گم می کردند حداقل سومی به مقصد میرسید.
پادشاه نا لایق به مجرّدی که نامه را خواند، حکم قتل آهنگر را صادر کرد و طی نامهای جوابیه را توسط پیک ارسال نمود. اما از بخت بد و خوش
روزگار، این بار حادثهای عجیب شکل گرفت؛ یعنی وقتی سه تا
کبوتر پیک نامه بر به پرواز درآمدند، یکی از کبوترها که جفت عاشقش در
شوشتر زندگی می کرد و کارمند اداره پست شوشتر بود، بجای شمال مسیر جنوب
را در پیش گرفت و در شوشتر به زمین نشست. نامه با مهر حکومتی به
دست والی شوشتر رسید.
والی شوشتر از سه باب تعجب
نمود! باب اول:
در شوشتر هیچ شخص مخالف وجود نداشت.
همه مطیع و فرمانبردار بودند. باب دوم:
اصلاً در شوشتر دکان آهنگری نبود.
مردم برای این کار به شهرهای مجاور می رفتند. باب سوم:
کبوتر نامه بر اصرار و تأکید می نمود که نامه را درست به مقصد آورده
است و اشکال از اداره پست نیست.
حاکم شوشتر برای اینکه حکم حکومتی اجرا گردد. پس از مشورت به این نتیجه رسید
که، باب اول:
در زبان مردم مرکز نشین به فلز مس،
آهن می گویند. باب دوم:
احتمالا شوشتریها هم به دلیل رفاه اجتماعی بالا تبدیل به شمال شهری شدهاند، پس نامه، درست ارسال شده است. باب سوم:
به کبوتر نامه بر، باید پاداش داد.
نتیجه داستان:
1. مسگری شغل مناسبی نمیباشد.
2. آهنگرها مردمان خوش شانسی هستند.
3. کدام تکنولوژی است، کنونی یا دیروزین؟
4. زیاد ضرب المثلها را جدی نگیرید شاید اصل قضیه چیز
دیگری بوده است.
5. آن دو تا کبوتر دیگر چه بلایی سرشان آمد، آنها هم به بلخ نرسیدند؟!
و اما درس امروز، بارها و بارها این
شعر را در مواقع مختلف خوانده و شنیده اید، چون که خطا از کسی سر زده
و شخص دیگری را به جایش تنبیه کرده اند!
ملاک بکار بردن تمثیل و ضرب المثل برای تأیید اطرافیان، واقعیت
(عینیت) داشتن موضوع و درست در بکار بردن آن است، و محک بررسی مطالب
اینکه خواننده قادر باشد از نظر منبع، مطلب را مورد بررسی قرار دهد، و نویسنده به
درستی آن معتقد باشد. مطلبی که منبعِ آن یاد نشده باشد میتواند مورد چالش قرار
گرفته شود.
نویسندگان، فرهیختگان هنر و ادبیات و یا ویرایش گران باید منبع معتبری برای هر نقل قول یا هر مطلبی که امکان به چالش کشیده
شدن آن باشد، ارائه کنند در غیر این صورت سندیت ابطال خواهد شد.
سعدی به مسائل قضاوت در دادگاهها
نیز که شاخص تعیین کننده میزان عدل و ظلم در یک کشور محسوب
می شود، توجه نموده است. وی قضاوتهای مغرضانه و سلیقهای در دادگاهها را برای ثبات و آرامش دولتها خطرناک میداند که موجبات فتنه و آشوب میگردند. او در بوستان و گلستان اندیشه و نظریات خویش را در مورد شیوه حکومت کردن به روشنی بیان کرده است و
با زیرکی و هدفمندانه بوستان را به ابوبکر سعد زنگی هدیه میکند.
*******
اینکه قاضی بلخ چه کسی بوده، در
سرچشمهها و کتابهای تاریخی، به آگاهیهایی درخور؛ برنمی خوریم. همین اندازه می دانیم که برخی، این مرد پلید، زشت کار و افزون خواه را به دلیل بردن نامش در برخی
روایتها، به نامهای متفاوت از او یاد کردهاند، چه تفاوتی دارد نام اصلی او چه باشد.
گنه کرد در بلـــــــــخ آهنگری
به
شوشتر زدند گردن مسگری
شاید برای بسیاری از
دوستان پرسشی پیش آید که ماجرای
این بیت که برای آن افسانهها ساختند، چیست و چه ارتباطی بین دو شهر شوشتر(خوزستان)
و بلخ (خراسان قدیم) میتواند باشد؟
در این زمینه آقای محمد مهدی حسنی در مقاله «کنکاش ضرب المثل دیوان بلخ» نگاهی گذرا به
این ضربالمثل انداخته که قابل توجه
است. وی می نویسد:
... به عقیده دهخدا، گمان می رود که این بیت از اندیشه ی حکیم توس، فردوسی، باشد، که می گوید:
بود داوری مان چو حکم ســدوم
همانا
شینــــدستی آن حکم شوم
که در شهر خائن شد آهنگری
بزد
قهرمان گردن دیگــــــری
اگر نظر استاد دهخدا در باره ریشه
این بیت درست باشد، و همچنین بیت المثل را تلخیصی از یکی از گزارشهای دیوان بلخ بدانیم ،ارتباطی با
شهر باستانی شوشتر ندارد، شاید صورت درست این مثل در ابتدا، نشتر به جای ششتر (شوشتر) باشد، به ویژه
این که در ادب فارسی، نشترزدن و
نشترزنی، کنایه از ظلم و ستم کردن و آزار دادن است. چنانکه امیرخسرو دهلوی گوید:
عوان چون ز شه عامل برزن است
فغان نی، ز نشتر، نشترزن است
*******
آهنگر بلخی، مسگر شوشتری و
سازـ وـ کارهای دفاعی روانی
سازـ وـ کارهای دفاعی روانی
شيوههايی هستند كه افراد در برابر رویدادهای
اضطراب آور به كار می برند، تا از خود در برابر آسيبهای روانی و از دست دادن عزت نفس
خویش، محافظت کنند.
انديشه ی به كار گرفتن «سازـ وـ کارهای دفاعی روانی» در سال 1894 توسط
زيگموند فرويد مطرح شد. فروید براین باور بود که سازـ وـ کارهای دفاعی روانی
موجب كنار زدن افكار متعارض از حيطه هوشياری میشوند.
در واقع، کاربرد سازـ وـ کارهای دفاعی روانی
نشان از نوعی شيوه سازگاری است كه افراد برای جلوگيری از تنزل و فروپاشی عزت نفس و
مقابله با افزايش اضطراب به آنها متوسل میشوند. در كتاب «زمینه ی روان شناسی هيلگارد» در تعریف سازـ وـ کارهای دفاعی
روانی چنين آمده است:
«... فرويد اصطلاح سازـ وـ کارهای دفاعی روانی را به تدابير ناهشيار اطلاق میكند كه آدمی برای حل و فصل هيجانهای منفی به كار میبرد. اين تدابير هيجانمدار، موقعيت تنشزا را تغيير نمیدهند، بلكه فقط شيوه دريافت يا انديشيدن شخص را به آن، عوض میكنند. به اين ترتيب در همه کارسازههای دفاعی روانی عنصر خود ـ فريبكاری
در كار است.»
برای فهم دقيق جايگاه سازـ وـ کارهای دفاعی روانی، كه گاهی از آنها به عنوان مانورهای روانشناختی ياد میشود توجه به نكات زير ضروری است:
1. کاربرد سازـ وـ کارهای دفاعی روانی به خودی خود نشانه بيماری نيست، زيرا در بسياری از مواقع سازـ وـ
کارهای دفاعی روانی نقشی حياتی در رفاه روانی انسانها ايفا میكنند. در واقع
سازـ وـ کارهای دفاعی روانی شكلی از رفتار بهنجار تلقی میشوند، مشروط به اينكه
در كاربرد آنها زياده روی نشود.
2. سازـ وـ کارهای دفاعی روانی، اموری اكتسابی به شمار میآيند كه برای جلوگيری از تخريب و بیارزش
شدن فرد به كار میروند. تكرار مداوم آنها موجب تبديل آنها به عادت
میشود.
3. مهمترين ویژگی این سازـ وـ
کارهای دفاعی روانی کاربرد «خودکار» (automatic) آنها از سوی انسانهاست، كه به منظور حفظ تعادل روانی صورت میگيرد.
4. افراد با به كار بردن سازـ وـ کارهای دفاعی روانی، مسائل و مشكلات خود را حل نمیكنند،
بلكه صرفا به تحریف آنها، و در واقع تحريف واقعیت میپردازند.
5. هر چند سازـ وـ کارهای دفاعی
روانی را میتوان به تنهايی نيز به كار برد ولی اغلب، افراد تركيبی از آنها را به
كار میبرند. مسلما بررسی همه ابعاد سازـ وـ کارهای دفاعی روانی و تحليل
جزييات مربوط به آنها از حيطه ی اين مقاله خارج است، ولی به نکاتی
که مهم تر هستند، اشاره میكنيم.
خصوصیات سازـ وـ کارهای دفاعی روانی
بسیاری از اشخاص برای رهایی از
اضطراب ناشی از عدم تامین نیازهای جسمانی/روانی خود كه برآورده سازی آنها
مجازات و تنبیه از سوی جامعه (حضوری روشن و بدون رعایت حجاب اسلامی توسط بانوان در
ترددهای عمومی ویا مصرف علنی الکل) و وجدان (انواع آموخته شده ها به عنوان گناه) را بدنبال دارد، به یك سری سازـ
وـ کارهای دفاعی روانی متوسل می گردد.
فصل مشترك تمامین این سازـ وـ کارهای دفاعی روانی شامل:
1- اغلب اوقات بطور «خودکار» (atomatic) عمل می کنند.
2- معمولا با تحریف، انكار و تبدیل واقعیت توام بوده
و موجب خود فریبی می گردند.
كاركردهای ساز ـ وـ کارهای دفاعی روانی شامل:
1- محافظت از خود و ذهن خودآگاه و همچنین كاهش
اضطراب، رنجش، درد، خشم، اندوه، سرخوردگی و فشارهای روانی می باشد.
2- كنار آمدن با واقعیت. و تطابق بهتر با شرایط و
محیط پیرامون است.
3- دور نگهداشتن انگیزه های/هیجان های ممنوعه (ممنوع شده از طرف قوانین
رایج در جامعه) از هوشیاری و حفظ آنها در ناخودآگاه.
4- محافظت خود انگاره از خجالت زدگی و احساس گناه نزد دیگران. حفظ
آبرو، اعتماد بنفس و عزت نفس نزد دیگران.
سازـ وـ کارهای دفاعی روانی از
دوران خردسالی درونی می شوند و سرانجام بصورت عادت در می آیند. برخی از این کارسازه های دفاعی روانی سازنده و انطباقی و برخی دیگر مخرب و غیرانطباقی می باشند. استفاده افراطی و اغراق آمیز از این کارسازه های دفاعی روانی منجر به روان رنجوری و اختلالات
روانی و شخصیتی در فرد می گردند.
آیا سازـ وـ کارهای دفاعی
روانی بیمارگونه و آسیب زا می شوند؟
پاسخ زمانی مثبت است که:
1- استفاده افراطی، مكرر و اغراق آمیز از آنها شدّت یابد.
2- زمانی كه سازـ وـ کارها در حالت انعطاف ناپذیر،
خشك و انحصاری بكار می روند.
3- هنگامی كه کارسازه های دفاعی روانی شرایط كنونی (هم اینک/در حال حاضر/الساعه) را به
شدت تحریف می كنند.
4- استفاده از کارسازه های دفاعی روانی منجر به پدید آمدن مشكلات جدی وعمده در روابط،
دوستی ها و لذت و برخورداری از زندگی سالم می گردد.
5- دفاع ها موجب تحریف احساسات و هیجانات
گردیده و از ابراز سالم آنها جلوگیری می كنند.
· استفاده
از سازـ وـ کارهای دفاعی روانی بلوغ یافته پیامدهای زیر را بدنبال دارد:
سلامت عمومی بدن (سلامتی جسم و روان)
بروز كمتر اختلالات روانی در فرد- دوستی و روابط پر مایه و سالم رضایت شغلی؛ خوشی
و شادکامی؛ تطابق عالی با شرایط و محیط.
تقسیم بندی سازـ وـ کارهای دفاعی روانی
1- آسیب زا (PATHOLOGICAL):
توانایی كنارآمدن با تهدیدات واقعی
را از فرد سلب كرده و درك واقعیت را ناممكن می سازند. فرد در این حالت واقعیت را بازآفرینی و بازآرایی می كند. از نگاه ناظر استفاده از این سازـ وـ کارها جنون آمیز و نابخردانه است. مثل:
انكار، تحریف، فرافكنی هذیانی.
2- بلوغ نیافته و ناپخته (IMMATURE):
در كودكان و بزرگسالان كاربرد دارد.
اما از آنجایی كه استفاده از آن ها منجر به رفتارهای ناپسند و غیر
قابل پذیرش اجتماعی می گردند، بزرگسالان استفاده از آن ها را كنار می نهند. این سازـ وـ کارها بزرگسالان
را در كنار آمدن بهینه با واقعیت ناتوان می سازند. از دید ناظر افرادی كه به این سازـ وـ کارها متوسل می شوند معمولاً بلوغ نیافته و غیرقابل دسترس می نمایند. استفاده مداوم از آن ها مشكلات جدی را در كنار آمدن با واقعیت پدید می آورد. مثل:
خیالپردازی، فرافكنی، خود
بیمارانگاری، رفتار منفعل - پرخاشگر و برون ریزی.
3- روان رنجور (NEUROTIC):
در همه افراد شایع است. این کارسازه ها در كوتاه مدت مفید بوده اما در بلند مدت منجر به
مشكلاتی در روابط، شغل و كامیابی از زندگی می گردند. مثل:
توجیه عقلی، واپس زنی، واكنش وارونه،
جابجایی و گسستگی.
4- بلوغ یافته (MATURE):
این کارسازه ها مقبول بوده و از بزرگسالان سالم سر میزند. این کارسازه ها در سلامت روان افراد نقش تعیین كننده و مثبتی
دارند. مثل:
والایش، نوع دوستی، پیش بینی وشوخ
طبعی.
انواع سازـ وـ کارهای دفاعی روانی
1. واپس رانی (REPRESSION)
2. فرونشانی (SUPPRESSION)
3. واپس روی (REGRESSION)
4. انكار (DENIAL)
5. جابجایی (DISPLACEMENT)
....
ادامه دارد
...
39 ...
در اینجا و
بنابر مصلحت و بر طبق برنامه پیشین به یک و فقط یکی از سازـ وـ کارهای دفاعی روانی می پردازیم. درصورت تمایل از طرف خوانندگان، دیگر سازـ وـ کارهای دفاعی روانی
را در همین وبلاگ مورد وارسی قرار می دهیم.
جابجائی (DISPLACEMENT):
انتقال احساسات، هیجانات و تکانه های اضطراب زا از يك شخص و يا شیئ (تهدید
کننده و يا غير قابل دسترس) به فرد و يا شیئ امن تر و قابل پذیرش تر.
تخلیه احساسات
فروخورده؛ بر سر اهداف بی خطرتر (افراد زیر دست، تحت فرمان، وابسته و يا ضعیف تر از خود شما). در این حالت بیان تکانه اضطراب زا، به شخص یا موضوع کمتر تهدید کننده منتقل می شود و نوع غیر متداول آن برگرداندن خصومت نسبت به دیگران
به خود فرد است که باعث افسردگی و خود سرزنشی می شود (سلیگمن 1999).
مثال:
کارمندی که از دست رییس خود،
عصبانی است از آن جايی كه قادر نيست بر سر رییس خود
فرياد بكشيد، هنگامی كه به خانه باز می گردد بی نمکی آب گوشت را بهانه کرده و عصبانیت خود را سر همسر خود
خالی می کند (و شما با اصطلاح ... ـ
از سرِ کار آمده دلش پُر است، آشنائید.) و سر وی فرياد می كشد. مثال:
فرزندان عصبانیت خود را با كوبيدن
درها به هم؛ ابراز می کنند. مثال:
يك زن ناکام در ارضای نیازهای جنسی
خود، به پرخوری روی می آورد. مثال:
دختری كه از سوی دوست پسر
خود رها شد است فورا با پسر ديگری دوست می شود. مثال:
تمام مشکلات اقتصادی/سیاسی ایران،
به دلیل روی کار بودن مشتی عرب زادگان غیر ایرانی ست.
*******
در سازـ وـ کار دفاعی روانی جابجایی، شما احساسی یک سویه
علیه فردی/افرادی (مثلاً دستگاه حکومتی وقت) را دارید، ولی اما که آن را به علت ترس از عاقبت کار؛ به
سمت شخص/اشخاص یا موقعیت دیگری (اعراب) تغییر جهت میدهید؛ زیرا که سهل تر و بی خطرتر و متداول تر می نماید! و این شیوه جابجایی سازـ وـ کارهای دفاعی روانی را؛ به نمایش می گذارید، بدون آنکه هیچ گونه احساس خطری متوجه شما باشد.
یعنی همان:
گنه کرد در بلـــــــــخ آهنگری
به
شوشتر زدند گردن مسگری
زیرا که؛ این کارسازه های دفاعی روانی جابجایی مُد روز شده است و هم سنگرهای شما، شما را بیشتر
و بیشتر تشویق می کنند (چون خود نیز مبتلا به آن
هستند) تا از این سازـ وـ کار دفاعی روانی جابجایی بیشتر و بیشتر (همانند مواد مخدر) استفاده کرده و اندیشه سازنده خود را برای رفع مشکل
اساسی کاملاً فلج سازید.
و این سازـ وـ کار دفاعی روانی ی جابجایی؛ اکسیر مسکنی می شود برای تمام دردها، درصورتی که مشکل اساسی پابرجا ست و از قدرت آن نیز ذره ای هم کم نشده و فقط شما بیشتر ناکام مانده و مأیوس تر می شوید و مجدّداً از این داروی مخدر بیشتر استفاده کرده و
خود را بیشتر مسموم می سازید و
در این مرحله است که دایره نحس
شکل می گیرد.
این سخن اگر
این ساعت اثر نکند، پس از مدتی که پختهتر گردی، بیشک عظیم اثر کند.
کامکار، سوئد
2016/02/17
پیرایش، ویرایش
و آرایش 2024/01/11