Wikipedia

نتایج جستجو

۱۴۰۴ شهریور ۶, پنجشنبه

کورشِ تاریخی قسمت هشتم

 

کورشِ تاریخی قسمت هشتم




از دوست گرامی خود با نام وام گرفته شده «همنشین بهار» نوشتاری با عنوان «کورشِ تاریخی با توهّماتِ ما، از بُنیاد متفاوت است» را دریافت کردم.

نوشته ایشان بدون هیچگونه دستکاری نعل به نعل و جزء به جزء آورده شده است.

تنها موردی را که میتوان به آن اشاره داشت آن است که نوشته ایشان برای انتشار در "وبلاگ" تنظیم گردید. لذا؛ صفحه‌بندی با نسخه اصلی متفاوت است.

کامکار 2025 م.





· همنشین بهار:

· کورشِ تاریخی با توهّماتِ ما، از بُنیاد متفاوت است

· قسمت هشتم

واقعیت دارای حقیقت‌های گوناگونی است!

سال ۲۰۰۸؛ هفته‌نامه «اشپیگل» چاپ آلمان در شماره ۲۸ با اشاره به کورش، مقاله‌ای با عنوان «فرمانروای قلابی صلح»، به قلم ماتیاس شولتس Matthias Schulz (که البته ایشان نسبتی با ایران شناسی ندارند) منتشر نمود و طی آن کورش را پادشاهی مستبد معرفی نمود که به کشورهای مختلف حمله می‌کرد و مخالفان خود را به طرز وحشیانه‌ای شکنجه می‌داد.

ماتیاس شولت ادّعا نمود که در منشور کورش هیچ مطلبی درباره حقوق بشر نوشته نشده و در تلاش برای اثبات ادّعاهای خود به نقل قول‌ها و تحلیل‌هایی از دکتر کلاوس گالاس (باستان شناس سرشناس آلمانی) و پروفسور یوزف ویزهوفر Josef Wiesehöfer (پژوهشگر و استاد تاریخ ایران باستان) و دکتر هانس پیتر شاودیگ Hanspeter Schaudig (باستان شناس و پژوهشگر تاریخ مشرق زمین) استناد کرد. سپس، با گوشه‌زدن به دیدار دبیر کل وقت سازمان ملل اوتانت با خانم اشرف پهلوی در سال ۱۹۷۱ (که بعداً توضیح خواهم داد)، سازمان ملل را به سهل‌انگاری در یافتن حقیقت منشور کورش متهّم کرد.

...

گفته شد مطالعات تاریخ باستان خاورمیانه، از زبان‌شناسی باستانی و آشورشناسی جدائی ناپذیر است و از همین رو، دو آشورشناس معتبر بر آن مقاله صحّه گذاشتند. در آن مقاله؛ یوزف ویزه‌هوفر نوشته بود: [استوانه کورش] این لوح خط میخی، بیش از یک «پروپاگاند» (تبلیغ) نیست و این که نخستین بار کورش اندیشه‌های حقوق بشر را طرح کرده، سخنی پوچ است.

The notion that Cyrus introduced concepts of human rights is nonsense.

اشپیگل، نظر هانس پیتر شاودیگ را هم افزوده بود که: «در [کورش] این فرمانروای باستانی، مبارز پیشاهنگ برابری و احترام نمی‌بیند. زیردستان او می‌بایست پاهایش را ببوسند. کورش نزدیک به سی سال شرق را به جنگ کشید و میلیون‌ها [!؟] نفر را در بند مالیاتی خود اسیر ساخت. به دستور وی بینی و گوش نافرمانان را می‌بریدند. محکومان به مرگ را تا سر در خاک می‌کردند و خورشید کار را به پایان می‌رساند.

The ruler was responsible for a 30-year war that consumed the Orient and forced millions to pay heavy taxes. Anyone who refused stood to have his nose and ears cut off. Those sentenced to death were buried up to their heads in sand, left to be finished off by the sun.

(به نظر من چند سطر آخر، تردید برمی‌دارد.)

...

علاوه بر نویسنده مقاله اشپیگل، خانم پروفسور «امیلیه کوهرت»، پروفسور ویلفرد

جی لمبرت، پروفسور «روت»، «پروفسور ژوزف ویشفر»، «دی کویته ویله» و…(آنها نیز) بنوعی بزرگنمایی‌ها در مورد کورش را زیر سؤال برده و به منشور وی با دید انتقادی نگرستند. نمی‌خواهم بگویم همه آنچه اشپیگل دربارۂ کورش منتشر نمود عین واقعّیت است. کمتر کسی مدافع کّل آن مقاله بود، به آن اعتراض هم شد، امّا باید از خودمان بپرسیم دلیل اینگونه واکنش‌ها چیست؟ نمی‌توانیم همه چیز را به توطئه استعمارگران نسبت دهیم.

گرچه «کمبود منابع» و تردید در فهم درست منابع مکتوب باستانی و کتیبه‌ها روایات متناقض از زندگی کورش را شکل می‌دهد، امّا مقاله اشپیگل به ترجمه جعلی گِل‌نوشته او اشاره داشت.

بدیهی است که انگیزه کورش از لشگرکشی‌ها و کشورگشایی‌ها، مانند هر امپراطور دیگری در آن عصر، چیره‌شدن بر سرزمین‌های دیگر و به زیرکشیدن و خراجگزارکردن آنها بود. اینکه کورش فاتح بود و می‌جنگید در مورد امثال آبراهام لینکلن و ناپلئون و نادرشاه نیز صادق است. جنگجویی لزوماً به معنی مستبد بودن که نویسنده مقاله اشپیگل (شولتز)، فرض کرده نیست.

مقاله اشپیگل به آلمانی

https://www.spiegel.de/spiegel/a-564395.html

مقاله اشپیگل به انگلیسی

https://www.spiegel.de/.../falling-for-ancient-propaganda

در واکنش به مقاله اشپیگل، آقایان کاوه فرخ و سام صفوی زاده و… یاداشتهایی با عنوان «دیدگاه‌های بی‌پایه دربارهٔ کورش بزرگ» و «جنگ صلیبی علیه کورش بزرگ» منتشر کردند.

یاداشت آقای کاوه فرخ در آدرس زیر است:

http://koroshhakhamanesh.blogfa.com/post/39

مقاله آقای سام صفوی زاده و

http://www.rozanehmagazine.com/Rozanehweb/cyrusthegreat.html

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

ترجمه جعلی منشور کورش

در سال‌های پایانی دهه ۱۳۴۰، خانم اشرف پهلوی (که در ورود حقوق بشر به ادبیات مقام‌های عالی ایران نقش زیادی داشتند)، برگردان بی امضا و غلطی(به اصطلاح ترجمه فارسی) از منشور کورش را منتشر کردند و بر اساس آن برگردان من‌در‌آوردی، ترجمه‌ای هم به زبان انگلیسی انجام شد و در کشورهای مختلف توزیع گردید. از جمله افزوده‌ها، نام اهورامزدا، اعلام دستمزد عادلانه، حق خودمختاری ملل و حق پناهندگی است!

گفته می‌شود در تنظیم و تدوین آن برگردان غیرواقعی، آقای شجاع‌الدین شفا نقش داشته‌اند که اگر چنین باشد براستی تأسف‌برانگیز است. مرحوم اشرف پهلوی، در سال ۱۳۵۰(۱۹۷۱)، رئیس هیئت نمایندگی ایران در مجمع عمومی سازمان ملل بود و نمونه‌ای از به‌اصطلاح ترجمه کتیبه را همراه با یک نسخه از استوانه [گِل‌نوشته کورش]، که موزه بریتانیا آن‌را [از روی نمونه اصلی] ساخته بود، به اوتانت دبیرکل وقت سازمان ملل متحد تحویل داد. البته سازمان ملل همان سال، در یک بیانیه «فرمان کورش» را در گیومه گذاشت و افزود: «ایران [حکومت ایران] آن را نخستین اعلامیۀ حقوق بشر تلقی نموده‌» یعنی از هر دو ادعا فاصله گرفت.

...

اینکه کورش «فرزند کوهستان و سختی‌ها و درشتناکی‌ زندگانی‌کردن در میان شبانان بود»، یا مرتجعین یاد و خاطره کورش را برنمی‌تابند، برگردان غیرواقعی منشور او را توجیه نمی‌کند. ترجمه جعلی فوق با این جملات آغاز می‌شد: «اینک که به یاری مزدا تاج سلطنت ایران و بابل و کشورهای جهات اربعه را به سرگذاشته‌ام اعلام می‌کنم که تا روزی که زنده هستم و مزدا توفیق سلطنت را به من می‌دهد دین و آئین و رسوم ملتهائی که من پادشاه آنها هستم محترم خواهم شمرد و نخواهم گذاشت که حکام و زیردستان من دین و آئین و رسوم ملتهائی که پادشاه آنها هستم یا ملتهای دیگر را مورد تحقیر قرار بدهند یا به آنها توهین نمایند»! جملات فوق (همچنین نام مزدا) اصلاً در منشور کورش نیست و در هیچ یک از ترجمه‌های معتبر (ازجمله ترجمه موزه بریتانیا، حسن مشیرالدوله پیرنیا، عبدالمجید ارفعی و شاهرخ رزمجو...) وجود ندارد.

بگذارید هر کس به آیین خویش باشد. زنان را گرامی بدارید. فرودستان را دریابید و هر کسی به تکلم قبیلهٔ خود سخن بگوید. آدمی تنها در مقام خویش به منزلت خواهد رسید. گسستن زنجیرها آرزوی من است، رهایی بردگان و عزت بزرگان آرزوی من است. شکوه شب و حرمت خورشید را گرامی می‌داریم. پس تا هست، شب‌هایتان به شادی و روزهایتان رازدار رهایی باد. این فرمان من است. این واژه، این وصیت من است، او که آدمی را از مأوای خویش براند، خود نیز از خواب خوش رانده خواهد شد. تا هست، هوادار دانایی و تندرستی باشید. من چنین پنداشته، چنین گفته و چنین خواسته‌ام. فرمانروایی که همدل مردمان خویش نباشد سیه روزتر از همیشه سرنگون خواهد شد. پس از قول من بگویید، به جباران این جهان بگویید که از ظلمت خویش حتی پلاس پاره‌ای به گور نخواهند برد. هشدار‌تان می‌دهم، او که به کشتن آزادی بیاید هرگز از هوای اهورا خوشبو نخواهد شد، بخشوده نخواهد شد، بزرگ نخواهد شد. بی عاقبت او که بر پریشانی مردمان حکومت کند، بی فردا او که بر درماندگان حکومت کند. شهریاری که نداند شب مردمانش چگونه به صبح می‌رسد گورکن گمنامی‌ست که دل به دفن دانایی بسته‌است. ما از کمینگاه اهریمنان خواهیم گذشت. ما ظالمان زمین را در هم خواهیم شکست. ما زندگی را ستایش خواهیم کرد آزادی را و عدالت را ستایش خواهیم کرد ما ظالمان زمین را در هم خواهیم شکست. من از امروز که تاج سلطنت را بر سر نهادم تا روزی که زنده هستم دین و آیین و رسوم ملتهایی را که پادشاه آنها هستم محترم خواهم شمرد. من سلطنت خود را بر هیچ ملتی تحمیل نخواهم کرد و هر ملتی آزاد است که مرا به سلطنت خود قبول کند یا نکند و هرگاه نخواهد مرا پادشاه خود بداند من برای فرمانروایی بر آن ملت مبادرت به جنگ نخواهم کرد. نخواهم گذاشت کسی به دیگری ظلم کند. نخواهم گذاشت که مردان و زنان را به عنوان برده و کنیز بفروشند. من رسم برده‌داری را برانداختم و ستمگر را مجازات خواهم کرد. تا روزی که پادشاه هستم نخواهم گذاشت مال غیرمنقول یا منقول دیگری را به زور یا به طریق دیگر بدون پرداخت بهای آن و جلب رضایت صاحب مال تصرف کنند و نخواهم گذاشت که شخصی، دیگری را به بیگاری کِشد و بدون پرداخت مزد، وی را به کار بگیرد. من امروز اعلام می‌کنم که هر کسی آزاد است که هر دینی را که میل دارد بپرستد و در هر نقطه که میل دارد سکونت کند مشروط بر اینکه در آنجا حق کسی را غصب ننماید و هر شغلی را که میل دارد پیش رو بگیرد و مال خود را به هر نحوی که مایل است به مصرف برساند مشروط بر اینکه لطمه به حقوق دیگران نزند. هیچ‌کس را نباید به مناسبت تقصیری که یکی از خویشاوندانش کرده مجازات کرد. من تا روزی که به یاری مزدا هستم و سلطنت می‌کنم نخواهم گذاشت که مردان و زنان را به عنوان غلام و کنیز بفروشند و حکام و زیر دستان من مکلف هستند که در حوزه حکومت و مأموریت خود مانع خرید و فروش زنان و مردان بعنوان غلام و کنیز بشوند و رسم بردگی باید به کلی از جهان برافتد. از مزدا خواهانم که مرا در راه اجرای تعهداتی که نسبت به ملت‌های ایران و بابل و ملت چهار جانب جهان بر عهده گرفته‌ام موفق گرداند.

چنین مطالبی مطلقا در منشور کورش نیست.

...

کورش کلمه‌ای علیه برده‌داری نگفته‌است. در زمان او و کمبوجیه، بردگان در معابد «ابابارا»(در شیپار) و «اینا»(در اوروک) برای ساختن پردیس‌های سلطنتی زیر فشار بودند.

این نگر که با توجه به گل‌نوشته‌های بدست آمده در پارسه، کارگران، حقوق نقدی و جنسی دریافت می‌کردند و به قول «هاید ماری کخ»، زنان حتی، مرخصی حاملگی با حقوق و مزایا می‌گرفتند، بر فرض که اثبات پذیر باشد، از موضوع فوق جدا است.

...

پس از غلبه کورش بر نبونئید، بابلیان مجبور شدند برای تأمین مخارج پادشاه و حکومت، نه تنها خراج زیاد بپردازند، بلکه انبوهی از بردگان را هم برای کار بر روی زمین‌ها و املاک سلطنتی هخامنشیان اعزام کنند.

Slavery in Babylonia: From Nabopolassar to Alexander the Great, p. 58

در آن دوران، کاست بردگان در بابل برجای مانده بود و اصل مشروعیت برده‌داری تکان نخورده بود. متاسفانه این ترجمه جعلی را کسانی حلوا حلوا می‌کنند که به اصطلاح با جهل و دروغ و خرافه می‌ستیزند و روشنگری و ولتر و منتسکیو...از زبانشان نمی‌افتد!

چنین مطالبی مطلقا در منشور کورش نیست.

البته می‌توان انشا نوشت و با صدای غرا دکلمه کرد اما چه سود وقتی حتی یک کلمه‌ از آن در منشور کورش یافت نمی‌شود؟!

ــــــــــــــــ

باران باش و ببار و نپرس کاسه‌های خالی از آن کیست!

ترجمه‌های قلابی از منشور کورش، فقط توسط حکومتیان صورت نگرفته‌، نمونه زیر را «سیما»ی تشکیلات مورد علاقه جولیانی و جان بولتون، به نقل از کورش کبیر و منشورش پخش کرده‌است.

...

خداوندا دستهایم خالی است و دلم غرق در آرزوهاست یا به قدرت بی‌کرانت دستهایم را توانا گردان یا دلم را از آرزوهای دست نیافتنی خالی کن.

آنان که با افکاری پاک و فطرتی زیبا در قلب دیگران جای دارند را هرگز هراسی از فراموشی نیست. کارتان را آغاز کنید توانایی انجامش بدنبال می‌آید. هر برادری که از منافع برادر خود مانند منافع خویش حمایت کرد به کار خود سامان داده‌است. سخت کوشی هرگز کسی را نکشته‌است. افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی‌دهند بلکه کارها را به گونه‌ای متفاوت انجام می‌دهند. پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر. من یاور یقین و عدالتم من زندگی‌ها خواهم ساخت، من خوشی‌های بسیار خواهم آورد من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است.

من پیام‌آور برگزیده اهورا و عدالت هستم که جز آزادی آواز دیگر نیاموختم و جز آزادی، آواز دیگری نخواهم آموخت. پس شادمان باشید. زیرا به یاری ستمدیدگان خسته خواهم آمد. من شریک درهم شکسته شدگان سرزمین شما هستم و آزادی مردم را رقم خواهم زد. من آمادهٔ عدالت و میزبان آزادی‌ام، خاموشان و خستگان در پناه من‌اند، شکست‌خورگان در پناه من‌اند. سلوک سربازان من سلوک پارسیان سرزمین من‌اند و ما برای آزادی مردمان آمده‌ایم. تباهی و تیرگی از ما نیست. وحشت و شقاوت از ما نیست. غیض و غرامت از ما نیست. ما رسولان امان و آسودگی هستیم. ما آورندگان آزادی مردمان هستیم. «موسم رهایی آدمی فرا خواهد رسید و من کمربسته باران و بشارت هستم. عمر شما از زمانی شروع می‌شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می‌گیرید. آفتاب به گیاهی حرارت می‌دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد. باران باش و ببار و نپرس کاسه‌های خالی از آن کیست.

...

چنین گزاره‌های ساختگی و دروغ، مطلقا در منشور کورش نیست...

ادامه دارد

·  این بحث بیش از ۱۴ قسمت است.

http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=701



ادامه دارد...

کامکار سوئد 2025/08/28

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

کورشِ تاریخی قسمت چهاردهم

  کورشِ تاریخی قسمت چهاردهم از دوست گرامی خود با نام وام گرفته شده «همنشین بهار» نوشتاری با عنوان « کورشِ تاریخی با توهّماتِ ما، از بُنیاد م...