Wikipedia

نتایج جستجو

۱۳۹۸ خرداد ۱۱, شنبه

جامعه بخش ششم



 


پیش از هرچیز توجه خوانندگان را به یک نکته مهم جلب می‌کنم. این نکته مهم در کلیه نوشته «وبلاگ» بکار گرفته شده است. برای آن که از ازدیاد پانویس‌های طولانی و موضوعاتی که باید در مورد آن‌ها توضیح جانبی داد ازجمله:

نام‌ها و مکان‌ها، اصطلاحات متدوال ... و بسیار دیگر، جلوگیری شود؛ نکته مورد نظر:

پیش از هرچیز توجه خوانندگان را به یک نکته مهم جلب می‌کنم. این نکته مهم در کلیه نوشته «وبلاگ» بکار گرفته شده است. برای آن که از ازدیاد پانویس‌های طولانی و موضوعاتی که باید در مورد آن‌ها توضیح جانبی داد ازجمله:

نام‌ها و مکان‌ها، اصطلاحات متدوال ... و بسیار دیگر، جلوگیری شود؛ نکته مورد نظر:

با رنگ متفاوت از زمینه اصل، و

با حروف کژ، و در پاره‌ای از مواقع،

با خط زیرین مشخص شده است.

خواننده درصورت تمایل به آگاهی بیشتر میتواند بر روی واژه، اصطلاح، نام و یا ... "کلیک" کند تا به «ویکی پدیا» رفته و بر آگاهی خود کمی بیافزاید.

مثلاً اگر شما بر روی نام سلطان محمود غزنوی که به صورت "سلطان محمود غزنوی" نوشته شده است، "کلیک" کنید، صفحه مورد دلخواه شما باز خواهد شد.

  

*******

دنباله بخش پنجم


    عنوان

ب 10) زبان و پیکربندی شناخت

 

 


   


از زمان عصر طلایی فرهنگ یونان باستان چه بخواهیم و چه نخواهیم، یک پرسش عمیق، بنیادی و در عین حال جنجال برانگیز پیرامون ماهیت و منشأ شناخت انسان از پدیده های عالم هستی در میان فلاسفه آن زمان مطرح گردید. آن پرسش به زبان نوشتاری امروزین فارسی چُنین بود:

از لحاظ ماهیت و منشأ شناخت، اصالت با ذهنِ انسان است یا خیر؟

همراه با این پرسش، دو پاسخ متضاد از طرف فلاسفه پیشنهاد گردید.

1. منشأ شناخت در ذات خودِ انسان است.

2. منشأ شناخت تماماً در خارج از انسان قرار دارد و انسان شناخت خود را، از عالم خارج کسب می کند.

به بیان دیگر دسته اول شناخت را امری ذاتی

Innatism

 

و گروه دوم آن را اکتسابی 

Language acquisition

 

میدانستند.

رهیافتِ پاسخهای مناسب به دو پرسش مطرح شده را به فلاسفه وا میگذاریم. ولی آنچه که در زمان کنونی در مورد زبان و پیکربندی شناخت باب روز و خوراک پژوهشگران است، آنست که:

کودک هر زبانی را که در دسترس داشته باشد، بی‌وفقه "یاد میگیرد" خواه این زبان پارسی باشد، خواه چینی و یا فنلاندی، یا سانسکریت. بنابراین نمیتوان منکر این شد که امر یادگیری در مورد زبان دارای اهمیت بسیاری ست. با تأکید و تأئید این امر با این پرسش مواجه میشویم که:

آیا ذهن کودک یک صفحه خالی

Tabula rasa

 

و لوح نانوشتهای ست، و یا آنکه "او" برای یک طرح کلی ساختاری عمومی زبان "برنامه ریزی" شده است؟

با یک نگاه سطحی، متوجه خواهیم شد که پرسش جدید، همتراز با پرسش:

اصالت با ذهنِ انسان است یا خیر؟، میباشد!

پس، ولی اما که، ما باز مجدّداً با جدال ذاتی/اکتسابی درگیر خواهیم بود. و در طول معارف بشر، هر یک از این دو نظر بنابر دلایلی، هر کدام بهعنوان دیدگاهی برتر و قالب، مطالعات، تحقیقات و فرضیههای جاری زمان، پیروان خود را، تحت تأثیر قرار دادند. این دو دیدگاه:

v      در فلسفه پیروان آرمان خواهی

Idealism

 

ماتریالیستم/مادّه باوری

Materialism

و

v      در روانشناسی پیروان عقل‌گرایی

Rationalism

 

رفتارگرایی

Behaviorism

و

v      در زبان شناسی پیروان گُشتاریون

Transformation

 

ساختارگرایان

Structuralism

 

را بر جهان شناساند.

 که در عصر حاضر جناح گُشتاریون به سر‌کردگی چامسکی

 Noam Chomsky

 



به منزله یکی از جناحهای درگیر در جدال ابدی ذاتی/اکتسابی عَلَمِ پیروزی برافراشته اند.1

 حال اگر در اینجا قصد آن را داشته باشیم که به جهت کوتاه نمودن مطلب، و به‌خاطر جلوگیری از طویل کلام و پرهیز از اطاله آن، فقط مسیر زبان شنیداری را دنبال نمائیم، و از آن یاد کنیم، لاجرم ضروری مینماید تا زبان گفتاری را به عنوان یک محرک شنیداری2 پذیرا باشیم.

محرک شنیداری در ابتدای امر، باید دستگاه شنوایی را متأثر نماید، تا تحصیل و کسب الفاظ صورت را پذیرد. و نباید در این عضو گیرنده (گوش، آلت شنوایی) ضعف و یا نارسائی عضوی وجود داشته باشد.

میدانیم، پس از تحصیل و "کسب"

Input

الفاظ مرحله ای که به تحلیل/کند و کاو دَرونداد شنوائی در ذهن مرسوم است در شخص شروع به فعالیت می نماید.

مرحله تحلیل/کند و کاو دَرونداد شنوائی در ذهن شخص، همراه با رمز گذاری و پرداخت/پرورش "داده"

Data

 ها میباشد. این فعالیت همچنان نیز شامل رمز گذاری و پردازش دادهها نیز میباشد، که بدنبال مرحلۀ تحصیل و کسب الفاظ به فعالیت بر گمارده میشود.

لازم به یادآوری است که در همین مرحله بسیاری از طرحوارههای انتزاعی و تشکیل شبکه ساختاری سازمان یافته

Gestalt psychology

 

نیز صورت میپذیرد. و در این مرحله همان روند تبدیل و تعبیر دروندادهای شنیداری به مفاهیم ذهنی است. و ما برای تسهیل آن را از مرحله تحلیل/کند و کاو دَروندادِ شنیداری تفکیک نمودهایم.

مرحلۀ بعدی که پیش درآمد مرحله شناخت میباشد، در واقعیت امر، پل ارتباطی مابین مرحلۀ تشکیل مفاهیم انتزاعی و شناخت است. (با توجه به آن که در جامعه بخش سوم بیان داشتیم که:

زبان در مجموع و در نهایت با هم آمیختگی اندیشه، خرد و منطق، ادراکات/شناختِ ما را تعیین میکند. بنابراین، رشد رموز خاص هر زبان، منوط به نیازهای فرهنگی و مستلزم یادگیری ارزشها و دیگر فراساخته های اجتماعی/فرهنگی همان فرهنگ است.این مرحله را فرایند ادراکی مینامند، که در تصویر زیر توسط "ناوک شکسته" که شناخت را لمس میکند مشخص شده است. پس از این مرحله، آخرین جزءِ پیکربندی شناخت، که همان شناخت میباشد، متشکل میگردد. 

کارسازه 

Factor

های دیگری، همچون تداعی معانی (معنایی، که معنای دیگری را به خاطر بیاورد)، باورداشتهای پیشین و روند/فرایند ادراکی دیگر حواس نیز، علت پیکربندی شناخت هستند.

امراض روانی/جسمانی، از دست دادن عضو/اعضاء، بد کاری/نقص حواس/عضو، مواد مخدر، الکل و ... در بسیاری از موارد پیکربندی شناخت را کوتاه مدت و یا بطور پایدار، ممکن است مختل سازند.

 


اگر شخص برآن باشد هرآنچه را که، شناخت مینامند، به بیرون از خود جاری/صادر کند، پس آنگاه، مرحلۀ تولید و بُرونداد مفاهیم را، خواهیم داشت.

تولید و بُرونداد مفاهیم به‌صورتهای گوناگون، از جمله:

شعر- و- ادبیات، ضرب المثل، بیان - و- صحبت، سخن، متلک، دشنام، هزل، دروغ، ناراست، تهمت، ناروا، یاوه، لطیفه، موسیقی، آواز خوانی، رمان نویسی، مجسمه سازی، نقاشی، معماری، کاشیکاری، فیلم سازی، اختراع و... دیگر آفرینشها، بروز میکند. چگونگی بُرونداد این مفاهیم، بی‌شک تحت تأثیر فرهنگ فراگیرنده مولد، قرار میگیرد.

 در پارهای از موارد، بُرونداد مفاهیم، مستقیماً از مرحلۀ تحلیل/کند و کاو دَروندادِ شنوائی (گمانها و گمانه زنیها) در ذهن نشأت میپذیرد! و مسیر متداوله (سیر منطقی) خود را طی نمینماید. و گمانه زنیها در این مرحله در روند تولید و برون داد مفاهیم، صورت میپذیرد و همانگونه که در بخشهای پیشین به آن اشاره شد، یکی از ویژگی های زبان پارسی به هم بافتن تعابیر گوناگون است.

لذا گرایش به ناراستگویی افزون، میشود.3 

و در شکل بالا به عنوان مسیر ناراستگویی مشخص شده است.4

گریز از لغزش این صنعت، بارها در ادبیات کهن زبان پارسی گوش زد شده است. و در ضرب المثل:

 شنیدن کی بُود مانند دیدن، تصریح شده است. زیرا که:

 تا هست عیان (دیدنی/تجربی)، تکیه نشاید به خبر (شنیدنی/تخیلی).

و یا

آنجا که اسدی طوسی میگوید:

گمان است در هر شنیدن نخست

                                شنیدن چو دیدن نباشد درست

 

اسدی طوسی با بیان زیبای خود، به نیکی شکل بالا را تأیید کرده و پرهیز از گمانه زنی را گوش زد میکند. و همانگونه که در شکل بالا مشاهده میشود، مسیری از کند و کاو دَرونداد نوشتاری در ذهن تا تولید و برون داد مفاهیم، وجود ندارد. و چه بسیار بر شنیده آنهم برای گوارایی بیشتر، کمی هم چاشنی اضافه گردد.

  


سرچشمه و منشأ اصلی ماهیت کلیۀ ی فعالیتهای آدمی، همانا توانشها و تکانشهای تولیدی بُرونداد 

Output

 

های مفاهیم ذهنی خود او ست.

به‌عبارتی؛ ما همانیم، که می اندیشیم!5 و دست آوردهای ما، چه به‌صورت عینی و قابل لمس مثلاً:

کالاها، بناها، هنرها، رفع مشکلات از طریق فعالیتهای ذهنی/موتوری، اختراعات، اکتشافات و ...، و چه به صورت روابط پیچیده میان - فردی، و یا بیان مفاهیم انتزاعی، تمامین از اندیشه و ذهنیات ما سرچشمه گرفته و نشأت میپذیرند.

به بیان دیگر؛ انسان چیزی نیست جز مجموع کارها و کردارش. لذا، نمیتوان پنداشت که قصد (نیت، مفاهیم ذهنی) کسی بلند پایه و انسان - دوستانه باشد، ولی کردارش دون ـ مایه، غیرانسانی. چرا، که چون؛ در واقعیت امر، برون، با درون فرق چندانی ندارد و اقوام بشر، همان کارها و اعمال خویشند. و به عبارتی ساده تر:

از ماست، که بر ماست.

 


 

 

پانویس‌ها

1. نک، روان شناسی زبان، ترجمه و نگارش دکتر عبدالخلیل حاجتی، انتشارات امیرکبیر، چ اول، س. 1364.

2. در اینجا، فقط گفتار و کلام، به عنوان محرک شنیداری مورد نظر ما ست، نه صداها و آواهایی نظیر؛ آوای موسیقی، آواز پرنده و یا شیهه اسب، عوعوی سگ، وزـ وزِ مگس و یا صدای تیز کردن چاقو، و نظیر آن.

3. نگاه کنید به: جامعه بخش سوم


4. کودکان (در سراسر دنیا با درصدی کمی بیشتر نزد دختران) چه دختر و چه پسر پس از آنکه توانستند جمله کاملی بسازند (بین سال های دو تا سه سالگی)، شروع به دروغگویی میکنند. و این پدیده با بالا رفتن سن نه تنها زیادتر بلکه پیچیده‌تر هم میشود.

ولی اما که در برخی از کشورها در سراسر جهان این پدیده یا از طرف اجتماع (در سطح وسیع) تقویت میشود و یا تضعیف میگردد.

این تقویت کردن و یا تضعیف کردن دروغگویی و دروغ‌پردازی پایه‌های محکمی در فرهنگ آن سرزمین دارد. اتلها و متلها، ضرب المثلها، قصههای کودکان و ... نه تنها افشاگر این پدیده هستند، بلکه سبب گسترش/تضعیف این پدیده نیز میباشند.

یکی دیگر از عواملی که دروغگویی و دروغ پردازی را تقویت میکند، اقتصاد نابرابر در آن سرزمین است. هر قدر کشور به تساوی اقتصادی نزدیکتر باشد دروغ و دروغ پردازی در آن سرزمین کمتر میشود و برعکس.

جالب آنکه اگر فردی در جامعهای رشد کرده باشد که دروغ و دروغ پردازی خوراک روزانه باشد، تعادل روانی ـ اجتماعی این فرد با بیان راستگویی، بهم میریزد زیرا زیربنای استواری و نظام امنیت فکری و اندیشهای فرد متزلزل میشود.

5. ای برادر تو، همان اندیشه ای

                            مابقی تو استخوان و ریشه ای،

    گر گُل ست اندیشۀ تو، گلشنی

                             ور بود خاری، تو هیمه گلخنی

                                            مثنوی دفتر اول

 

کامکار، سوئد 2019/05/11

پیرایش، ویرایش و آرایش 2024/03/16

 




جامعه بخش اول

  پیش از هرچیز توجه خوانندگان را به یک نکته مهم جلب می‌کنم. این نکته مهم در کلیه نوشته «وبلاگ» بکار گرفته شده است. برای آن که از ازدیاد پان...