کورشِ تاریخی قسمت سوم
نوشته ایشان بدون
هیچگونه دستکاری نعل به نعل و جزء به جزء آورده شده است.
تنها موردی را که
میتوان به آن اشاره داشت آن است که نوشته ایشان برای انتشار در "وبلاگ"
تنظیم گردید. لذا؛ صفحهبندی با نسخه اصلی متفاوت است.
کامکار 2025 م.
· همنشین
بهار:
· کورشِ
تاریخی با توهّماتِ ما، از بُنیاد متفاوت است
· قسمت سوم
کسانیکه در مورد پادشاه
هخامنشی، بیحرفیهایشان را با پُرحرفی جبران میکنند، به جای تأکید روی کورش
تاریخی که با همّت او و یارانش ایران زمین هویّت گرفت، مرزهای جغرافیائی مشخص پیدا
کرد و پراکندگی اقوام ایرانی جای خودش را به یک امپراطوری قوی داد، از قول افسانهسازانی
چون کتزیاس و گزنفون، یک مشت دروغ را تحویل جامعه ایران داده و میدهند.
متاسفانه کمتر به مناظره سقراط
و آلکیبیادس Alkibiades
[آلسبیادس] اشاره میشود که وقتی صحبت از کورش به میان میآید، به
نگاه مثبت یونانیها و در رأس آنها افلاطون به نوع حکومت سیاسی ایران پیمیبریم.
دوره آثار افلاطون، جلد سوم
(آلکیبیادس)، ص ۶۲۹
...
به هگل Georg Wilhelm Friedrich Hege هم خوب است اشاره شود.
هگل در کتاب «درسهایی در بارهٔ
فلسفهٔ تاریخ Vorlesungen über die Philosophie der Geschichte گفتهاست:
«پارسها اولین قوم تاریخیاند
و حکومت پارسی اولین حکومتی است که سپری شدهاست».
با امپراتوری ایران ما وارد
روابط تاریخ (تاریخی) میشویم. ایرانیان اولین ملت تاریخی هستند...
Mit dem persischen Reiche treten wir erst in den
Zusammenhang der Geschichte. Die Perser sind das erste geschichtliche Volk,
Persien ist das erste Reich, das vergangen ist.
اضافه کنم که آلمانِ روزگار
هگل دارای حکومتهای محلی متعددی بود، و او که از این وضعیت رضایت نداشت، پس از
آنکه میگوید آلمان دیگر دولت نیست، به نظام سیاسی هخامنشی اشاره میکند.
...
هرکسی از ظّن خویش کورش را
توصیف کرده و کم نیستند کسانیکه تصور میکنند او همان ذوالقرنین است که در قران
اشاره شده، درحالیکه شواهد باستانشناسانه غیر از تفسیر به رأی است.
از طریق شواهد باستانشناسانه
نمیتوانیم بگوییم که ذوالقرنین چه کسی بودهاست.
...
واقعش ما در مورد کورش بزرگ
اطلاعات زیادی (که مستند و اثباتپذیر باشد)، نداریم. تنها میدانیم حدود سال ۵۷۶ قبل از میلاد متولد شده، ۵۵۰ به سلطنت میرسد و با تصرف پادشاهی ماد قدرت میگیرد. ۵۴۶ پادشاهی لیدیّه را فتح میکند و با شکست دادن پادشاه
ثروتمندش «کرزوس» Croesus، پایتخت آن
«سارد» (ساردیس) Sardis را در اختیار میگیرد و سال
بعد (۵۳۹ قبل از میلاد) به بابل حمله
کرده، آنجا را فتح میکند و حدود ۵۲۹ در شمال شرقی ایران، در جنگ
کشته میشود. کورش، واپسین سالهای حیات خود را در نبرد با سکاهای بیابانگرد و
مهاجم مرزهای شمال شرقی امپراتوری گذرانده و چه بسا در پی یکی از این نبردها، جان
باختهاست.
...
جدا از هرودوت و گزنفون و
کتزیاس، دیودور سیسیلی، افلاطون، پلوتارک، آپیان Appian، تاسیتوس Tacitus، هگل،
ماکیاولی، ویل دورانت، کنت دوگوبینو، ارنست هرتسفلد، رومن گیرشمن... همچنین،
ابوریحان بیرونی(در آثارالباقیه) و ابن عبری(در تاریخ مختصر الدول)، کم و بیش از
کورش نوشتهاند. در تاریخنامههای سنتی رومانیایی ازجمله کتاب «رویدادنگاری» که
«میخائیل موکسالیه» Mihail
Moxalie در
سده شانزدهم میلادی نوشته، به کورش اشاره دارد. گفته میشود یک سالنامه کهن
مجارستانی هم سالشمار سلطنت وی را مکتوب کرده که نمیدانم واقعی است یا نه. در
متون یهودی اما، کورش جایگاه خاصی دارد. خیلیهای دیگر هم از وی نوشتهاند. ازجمله
عمادالسلطنه سالور، از دیوانسالاران دورهٔ قاجار که پادشاه هخامنشی (سیروس کبیر)
را میستاید و نوشتههای مورخان یونانی در بارهٔ او را نقد میکند.
...
در کتاب تورات(عهد عتیق)، نام
کورش ۲۳ بار به صورت مشخص آمده و در
چندین جای دیگر نیز به او اشاره شدهاست. البته بیشتر داستان مربوط به وی در کتاب
عزرا(عزیر) עֶזְרָא
است،
در تواریخ، اشعیا و دانیال هم آمدهاست.
به روایت تورات، کورش از
بازگرداندن تندیس خدایان به معابد(که طی جنگ جابهجا شده بودند)، و ترمیم آنها
صحبت میکند و از همین موضوع میتوان استنباط کرد که وی برخلاف برخی فاتحان که از
ویرانسازی معابد نمیگذشتند، در بیشتر موارد، مانع پرستش دیگران نشدهاست. گفته میشود
تعداد زیادی از یهودیان در بابل در اسارت «بُخت النصر»(نبوکدنَصَرِ دوم)، بودند و
این در خاطره یهودیان ضبط شده که «کورش»ی بوده و وی آنها را آزاد کردهاست.
توجه داشته باشیم که کتبی چون
عهد عتیق و...سالها بعد نوشته شده و کلاً اساطیر ادبی و قصههای دینی، حتی اگر
بازتاب واقعیت باشند، از تحقیق تاریخ جداست. (ادامه دارد)
· این
بحث بیش از ۱۴ قسمت است.
ادامه دارد...
کامکار سوئد 2025/08/27
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر