Wikipedia

نتایج جستجو

۱۳۹۳ خرداد ۳, شنبه

جهت آشنایی بیشتر مراجعه کنندگان به این وبلاگ و نیز بنا به توصیه

 دوستانم، گوشه ای از فعالیت های چندین ساله خود را به گونه ای فشرده نگاشتم که امیدوارم موجب آشنایی و نزدیکی بیشر من با مخاطبانم گردد.

من محمدرضا کامکار، تحصیلات متوسطه خو را در تهران دبیرستان دارالفنون به ­پایان رسانیدم، درسال 1349 موفق به ­گرفتن فوق دیپلم در تربیت مربی کودکان استثنایی شدم. در سال 1354 با درجه لیسانس در روان شناسی از دانشگاه تربیت معلم تهران فارغ التحصیل گردیدم.
 در سال 1977 میلادی به ­عنوان دانشجوی میهمان، به ­سوئد آمده و تحصیلات خود را در دانشگاه اپسالا در رشته تکنولوژی آموزشی دنبال نمودم.
بعد از اخذ دانشنامه لیسانس در امور تربیتی وارد انستیتوی روان شناسی دانشگاه اپسالا شدم. و از سال 1984 تا سال 1990 در کارهای پژوهشی و تحقیقی انستیتوی روان شناسی دانشگاه اپسالا نقش فعال داشته و در زمینه ­های مختلف از جمله:
تاثیر مواد مخدر بر فرآیند یادگیری و شیوۀ جلوگیری از تاثیر سوء ترکیبی داروهای آرامش بخش و الکل، پژوهش ­های خود را ادامه دادم.
 من از سال 1984 همزمان با فعالیت­ های پژوهشی خود در انستیتوی روان شناسی دانشگاه اپسالا، در مطب خصوصی خود نیز از مراجعان پذیرایی می­کردم.
از سال 1991 تا 1994 به­ عنوان کارشناس ارشد روان درمانی و متخصص امور مهاجرین در بیمارستان Linkoping شروع به ­کار نمودم.


از سال 1994 به­ کمک جمعی از همکاران خود که از سرزمین­ های مختلف (کشورهای آسیایی، اروپایی، آفریقایی و آمریکای لاتین) بودند، موسسۀ روان درمانی و ارتباطات میان فرهنگی را در استکهلم بنیان گذاردیم، و در این موسسۀ روان درمانی و پیوندهای میان فرهنگی، مشاوره در امور خانواده، جدایی، طلاق، ناسازگاری فرزندان، ناهمسازی با نوجوانان، روان درمانی فردی و خانوادگی، درمان گروهی، درمان معتادان و درمان ناسازگاری­های منشعب از بحران مهاجرت و ارائه خدمات درمانی به بیماران مبتلا به ویروسHIV و بیماری ایدز را می­توان گوشه­ ای از فعالیت­های من دانست.
سپس در امور تدریسِ آموزشهای ضمن خدمت، راهنمائی و مشاوره­ای کارکنان بخش­های مختلف بیمارستانی، زندان، مدارس، شرکت­های خصوصی و ... که به ­طریقی با مهاجرین سروکار دارند نیز، فعالیت داشتم.
پژوهش ها ی من در نشریات بین المللی از جمله:
1)Neuromethods: Psychopharmacology, Humana press in the United of America       
2)Department of clinical psy chology university of Uppsala                                    
3)Psychopharmacology : spinger – verlag                                                            
4) Neurotoicology and teratology :USA                                                               
به چاپ رسید.
من در ماه می سال 1985 با ارائه فرضیه ناسازگاری بین پدر و پسر از دیدگاه روان شناسی و روان شناسی اجتماعی که بر اوسانۀ رستم و سهراب آفریدۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی بنیان گذاری شده بود، محافل تحقیقاتی علوم انسانی را در سوئد به ­اندیشه­ای نو واداشتم.
بعد از اتمام تحصیل و در خلال پروژه ­ها و تحقیقات خود از سال 1986 در خلال آشنایی با ایرانیانی که گرفتاری ­های گوناگون روانی داشتند و با تمرکز بر روی مشکلات مراجعان و زندگانی آنان در غربت دیار غرب و نیز با استفاده ازاشعار، ضرب المثل­ها، داستان­ها و ادبیات کهن ایران و یاری از استادان فن روانشناسی و نیز همچنین تحقیقات، پژوهش ­ها و تجسسات غرب مقالاتی چند تهیه کردم.
این مقالات تحت عنوان:
Persisk essasamling om existensiella fragor- framst for Iranier I exil
در سال 1989 توسط Statens Invandrarvaerk در سوئد به چاپ رسید.
مقالات جمع آوری شده ام که تا کنون انتشار نیافته اند ، بزودی بصورت چند کتاب در دسترس همگان به ­( زبان فارسی ) قرار داده خواهد شد.
اینجانب بین سالهای 2000 تا 2003 میلادی ریاست تیم پزشکی Flyktning Psykiatriska Teamet (FPT) وابسته به ­بیمارستان  Skvödeواقع در شهرستان Skövde را به­ عهده داشتم.
ودر حال حاضر در کلینیک روان درمانی شهرستان Leksand به عنوان متخصص در رفتار درمان- شناختی مشغول به خدمت می­باشم و از اوایل سال 2007 میلادی با همین سمت در بیمارستان Södertälje در بخش روان درمانی این بیمارستان مشغول فعالیت خواهم بود.
محمد رضا کامکار
سوئد نوامبر 2006

جامعه بخش اول

  پیش از هرچیز توجه خوانندگان را به یک نکته مهم جلب می‌کنم. این نکته مهم در کلیه نوشته «وبلاگ» بکار گرفته شده است. برای آن که از ازدیاد پان...